مجمع وبلاگ نویسان شهرستان کازرون

پاتوقی برای تبادل اندیشه و انتشار و مطالب وبلاگ نویسان شهرستان کازرون

مجمع وبلاگ نویسان شهرستان کازرون

پاتوقی برای تبادل اندیشه و انتشار و مطالب وبلاگ نویسان شهرستان کازرون

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
  • ۸ دی ۹۳، ۱۵:۰۰ - انجمن متخصصین کازرون
    ممنون
نویسندگان
پیوندها

صدای عدالت انسانی

جمعه, ۲۳ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۱۶ ق.ظ

وبلاگ انجمنی نوشت: علی را علی­شناسان می­شناسند. حتی اگر شیعه نباشند. حتی اگر مسلمان نباشند. علی را تنها آزادگانی می­شناسند که آزادگی راه آنان است و حقیقت را در معنای عدالت جستجو می­کنند. جرج جرداق مسیحی لبنانی، در سفر زندگیش، به علی می­رسد. کسی که صوت عدالت انسانی است. آری صوت عدالت انسانی. عدالت... همان اصل برجسته اعتقادی شیعه، که راه شیعه را از مذاهب اسلامی که نه، از تمام مذاهب و مکاتب جدا می­کند. اما در عالَم شیعی نیز، گاه عدالت گم می­شود. تا امامی برخیزد و ما را یادآور شود که آی شیعیان، شیعه علی یعنی شیعه عدالت. بعد از قرآن، اگر عدالت فراموش شود، یعنی اسلامتان ناقص و ناقض شده است. آی شیعه، علی را در محراب عدالت فرق شکافتند تا صوت عدالت انسانی علی، مرز­های جغرافیایی و اعتقادی را در هم بشکند. آی شیعه... و چه بسیار مسلمانان و شیعیانی که این صوت عدالت انسانی را نشنیدند و هر روز فرق علی می­شکافند؛ تا شاید نام و یاد علی در اذهان بمیرد، اما زهی خیال باطل که علی هر روز، جوان­تر می­شود و باصلابت­تر، و صوت عدالت انسانی­اش، اگر به انسان عدالت ندهد، لااقل او را مشتاق عدالت می­نماید. و این صوت عدالت انسانی، با فریاد رسایی که از حلقوم حسین، بیرون تراوید، جانی تازه گرفت. که مغز علی، مغر عدالت بود؛ پس باید شکسته می­شد تا مردمان اعصار مغز عدالت را ببینند و حسین آن را دید و شنید و فهمید و درک کرد و با تمام وجود برای دفاع از کیان عدالتی که در جامعه زمانش کم­رنگ می­دید، پای به میدان نهاد تا عدالت را با آزادگیش توأم سازد. تا برای همیشه تاریخ، عدالت و آزادگی توأم گردند. تا آزادگانی چون جرج جرداق را از باب آزادگیشان به سوی عدالت سوق دهند و برای بشریت چنین بنگارند: ”علی، صوت العدالة انسانیه...“ و معنای عدالت، با صلح حسن به مظلومیت رفت... اما حسن در مظلومیتش، عدالت را بازتعریفی نمود و گفتمان و مغز عدالت را بار دیگر به یارانش گفت. و راه برای حسین آماده کرد تا برای عدالت، آزادگی را به میدان طف کشاند. و این روزها، زینب و سجاد، روایت­گر زیبایی وحدت عدالت و آزادگی، در شهادت­گاه شهید عدالت و آزادگیند. زینب، در کمال آزادگی، دست در دست امامی می­گذارد که نامش علی و وارث به حق عدالت و آزادگی است. و این علی در آغاز راهش، چونان علی، زهرایی دارد. این علی نیز دست در بند است و خار در چشم و استخوانی در گلو. این بار نه درب خانه­اش که خیمه­گاهش را می­سوزانند تا شاید عدالت و آزادگی را که اهل سقیفه می­خواستند در آن خانه گلین، به آتش بکشند،( اما پس از ربع قرن، زنده و پویا برخاست،) در این خیمه بسوزانند. اهل سقیفه گمان­شان این بود که علی تنهاست، اما یک تن چون زهرای مرضیه، زبان علی بود. و اینان گمان کردند که این بار حسین را و دو علی­اش را سر بریدند، و در نبود حسین-فریادگر عدالت و آزادگی-، زهرایی هم نیست تا فریادگر امامش باشد. اما زهی خیال باطل، که اگر موسی با هارون آمد، عیسی با مریم، محمد با علی، و علی با زهرا، و حسن با حسین، و حسین با عباس، با شهادت حسین، حجتی دیگر برخاسته به نام علی که او روایت­گر ”ما رأیت الا جمیلاً“ است از مصاف حق و باطل و از شهادت عدالت و آزادگی، و فریادگر و راوی عدالت و آزادگی و جوانمردی و توحید. او وارث رسولان خدا، شیر خدا، حُسن خدا، خون خداست. و همه در این مرد خلاصه شده­اند. و این علی نیز دربند پیروان سقیفه زمان است، با دستان بسته­اش، خیمه­گاهش را به آتش می­کشند و ناموسش را کتک می­زنند و او خاری در چشم و استخوانی در گلو، منتظر است تا به مردمان عصرش و تمام اعصار بگوید که عدالت و آزادگی و مروت و غیرت و عزت و شهادت و توحید را نه می­توان در بند کرد و نه می­توان فرق شکافت، و نه می­توان سر برید. و رأس خونین حسین بر روی نیزه، او را شهادت می­دهد. آنگاه که بر فراز نیزه­ی باطل، فریاد حق می­زند و آیات حق را تلاوت می­کند. و زینب، دخت زهرا، وارث زنی است که در رکاب امامش با شمشیر بیانش، کاخ­های ظلم و فتنه را در هم پیچید و مردمان را برای همیشه تاریخ منتظِر امام منتظَر قرار داد و علی را امام زمان خویش، تا سلمان و ابوذر و مقداد و ... را بیاموزد که از برای برقراری حکومت عدل و آزدگی بایستی چگونه مبارزه کرد و این شیوه مبارزه زهرایی برای برقراری عدالت در رکاب علی، برای همه تاریخ بشریت درسی بود. و حالا زینب می­رود تا آن چه در مکتب آموزگار اصلی مبارزه، مادرش زهرا آموخته، این بار به میدان آورد. این جا علی است. علی ثانی. وارث علی. و در کنار او زینب است. وارث زهرا. و می­روند تا بار دیگر تاریخ را دوباره رقم بزنند، علی و زهرایی دیگر. و... و این زمانه، زمانه مهدی است. وارث حق و عدالت و آزادگی و مروت و توحید. سلام بر تو ای وارث موحیدن و مومنین و مجاهدین و طاهرین. سلام بر تو ای وارث رسولان وحی. سلام بر تو ای وارث عدالت و آزادگی و مروت و غیرت و شرافت و عزت و همیت و مردانگی و جوانمردی. و در کنارش، هارونش، علی­اش، زهرایش، حسنش، حسینش، عباسش، زینبش، سید علی است و اگر امام در پرده غیبت است، باید کلام او را از زبان کسی شنید که شاید نایب خاص او نیست، اما از سوی امام وکالت دارد. وکالتی عام. که فرمود: ”علما و فقهای دین نایبان ما هستند.“ و امروز اکثریت علما و فقهای شیعه، بر امامت و رهبری، سید علی مهر تایید زده­اند. پس سیدعلی همان جایگاهی را دارد که هارون در رکاب موسی، علی در رکاب محمد، زهرا در رکاب علی، حسین در رکاب حسن، عباس در رکاب حسین، زینب در رکاب سجاد و ... و حال سید علی در رکاب مهدی منتظَر... و فریاد ”هل من ناصر ینصرنی“ از مسجدالاقصی بلند است. دیروز حسین فریادگر ”هل من ناصر ینصرنی“ بود که مردمان را دعوت می­نمود تا جلوی انحراف و برگشت به گذشته برای بت­خانه ساختن، را بگیرند... امروز نیز فریاد ”هل من ناصر ینصرنی“ نه تنها از مسجدالحرام که از مسجد الاقصی بلندتر شنیده می­شنود که آی مردمان روزگار، جایگاه عبادت انبیا و اوصیا و اولیا، سجدگاه احمد و علی، در میان آتش جهود و جهل، چون اسیر گشته باز، دوباره عهد و روزگار باطل و تمام سحر، برای بستنش شده به پا. پس از جماعت محمدی و حیدری، ای جماعت موسوی و عیسوی، چرا سکوت؟؟؟ کو عدالت بشر؟ ای موحیدن عالم بشر، این صدای مسجدی است، که از ورای قرن­ها، هنوز، صدای سجده­های پر ز اشک، از تمام انبیا و اوصیا و اولیا، از آن شنیده می­شود، پس چرا کنون تمام شرک و کفر، بسته­اند راه بر موحیدن، کجاست جهدتان برای آزادی مسجد خدا...؟

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی