قهرمان مبارزات جنوب
نقش خواجه عبدالله امیر عضدی در فرهنگ شهرستان کازرون
سردار بزرگ ایران می فرماید :
« من هدفی جز استقلال و عظمت وطن ندارم و با هر کس که با ایران دشمن باشد و در جهت مخالفت مصالح ما گام بردارد مبارزه خواهم کرد .»
سال فرخنده 1279 هجری شمسی خسرو مؤدب با همکاری برادرش، شیخ محمدحسن واعظ و ضیاءالواعظین کازرونی اولین مدرسه به شیوه نوین در کازرون با نام مدرسه هدایت گشود. و پدر آموزشوپرورش کازرون ملقب شد.
نقش خواجه عبدالله امیر عضدی در فرهنگ شهرستان کازرون
سردار بزرگ ایران می فرماید :
« من هدفی جز استقلال و عظمت وطن ندارم و با هر کس که با ایران دشمن باشد و در جهت مخالفت مصالح ما گام بردارد مبارزه خواهم کرد .»
سال فرخنده 1279 هجری شمسی خسرو مؤدب با همکاری برادرش، شیخ محمدحسن واعظ و ضیاءالواعظین کازرونی اولین مدرسه به شیوه نوین در کازرون با نام مدرسه هدایت گشود. و پدر آموزشوپرورش کازرون ملقب شد.
جناب آقای محمد کشتکاری در شرح زندگینامه زندهیاد سید محمدحسین قدسی ((پدر فرهنگ کازرون )) نقل مینماید (شادروان خواجه عبدا.. امیر عضدی ناصر دیوان با حمایت از اقدامات قدسی و مساعدتها و تسهیلاتی که فراهم نمود. او را موفق کرد که این بار مدرسه آبرومندی بنامناصری در سال 1295 هجری شمسی راهاندازی نماید.)
با نقل جملاتی بدون هیچگونه تغییر از کتاب بینظیر و وزین فارس و جنگ بینالملل تصنیف محمدحسین رکن زاده ((آدمیت)) چگونگی جاودان ماندنخواجه عبدا.. امیر عضدی در بین خوانین و کلانترها با خدمات انسان دوستانه و فرهنگساز در جهت ایجاد امنیت و آرامش که پیشنیاز کار فرهنگی است .تقدیم می گردد.
زندگی نامه خواجه عبدالله امیر عضدی
ناصر دیوان (ناصر لشکر) نامش خواجه عبدالله فرزند خواجه حسنعلیمتولد 1252 هجری شمسی خود و پدر و اجدادش همیشه به سمت کلانتری شهر کازرون برقرار و خانواده آنها همواره به شجاعت و دلاوری نام بردار بودهاند، ناصر دیوان دلاوری بود متوسط القامه چهارشانه شجاع و بردبار کاملاً پایبند دیانت، همیشه مستظهر به الطاف غیبیه و متوکل علی الله، در وطندوستی ثابتقدم بود و در مخالفت با دشمنان ایران بیاختیار، بهواسطهٔ صفات حسنه داد و دهش و حسن خلق و بیطمعی که داشت در میان کازرونیان محبوبیتی به کمال دارا بود مردم کازرون اعتماد وافر به گفتار او داشتند و مخالفتش را سزاوار نمیدانستند.
معاهده 1907 میلادی
پس از معاهده 1286 هجری شمسی و تقسیم جغرافیایی ایران بین دولت تزاری روسیه و بریتانیا، انگلیسیها یک عده نظامی در بوشهر پیاده کردند و قصد رفتن به شیراز را داشتند.
شکست نظامی انگلستان در تنگ ترکان
در آنوقت عدهای از احرار بوشهر و مخالفین اجنبی که محرک و پیشوای آنهامیرزاعلی کازرونی بود چند تلگراف به ناصر دیوان مخابره کردند و او را آگاه ساختند که از عبور قشون اجنبی ممانعت کند. ناصر دیوان در سه فرسخیکازرون (تنگ ترکان) با عده کمی تفنگچی با نظامیان انگلیسی مصاف داد و آنها را بهطوری پراکنده و تار و مار کرد که تا مدتها قنسول انگلیس مقیمشیراز به سفیر انگلیس در تهران و سفیر به وزیر امور خارجه لندن گریه و ندبه تلگرافی مبادله میکردند و صفحات کتب آبی انگلیسی از این گریه و زاریها سرشار است و تاچند سال بعد از واقعه مذکور انگلیسیها از خیال قشونکشی به شیراز منصرف شدند.
نخستین جنگ احرار کازرونی با اغیار(9سال بعد از شکست انگلیس در تنگ تر کان)
چهارشنبه ششم دیماه سال 1295 به ابراهیمخان فراشباشیسپهسالار احرار کازرونی خبر رسیده است که 200 نفر سرباز هندی و 300 نفر از افراد پلیس جنوب تحت فرماندهی سلطان محمدتقی خان عرب با پنج عراده توپ مسلسل و شنیدر و بمب از طرف انگلیسیها برای جنگ با کازرونیان از شیراز حرکت کردهاند و اینک در خان زنیان مجتمع شدهاند و بهزودی بهطرف دشت ارژن خواهند آمد فراشباشی با 300 نفر تفنگچی در کنارچشمه دشت ارژن آماده کارزار بود. در دو حمله مردانه قشون انگلیس رو به فرار گذاشت و تار و مار شد، در جنگ مزبور از مجاهدین 11 نفر کشته و 20 نفر مجروح شدند و از قشون اجنبی قریب 80 نفر مقتول و بیش از این عده مجروح شدند به هر صورت بازمانده قشون دشمن فرار برقرار اختیار کرد و رو به خان زنیان گذاشت و آزادی خواهان تا دو فرسنگی دشت ارژن آنها را تعقیب و در آخر به امر فراشباشی مراجعت کردند.
نامه ناصر دیوان به شیرازیها
((هموطنان عزیز! شیرازیهای غیور شمارا چه بر سر آمده که پسازآن همه جانفشانی و فداکاری یکباره دست از کار کشیدهاید و در خانه خزیده و باکمال بیاعتنایی پیشرفت دولت متجاوز انگلیس را در شیراز مشاهده میکنید و روا داشتهاید که چند نفر هندی فلفل خور فارس را تصرف کرده بر شما حکمرانی کنند! البته تاکنون شنیدهاید که ما با آنها جنگیده و شکست دادهایم و به حول و قوه الهی بازهم شکست خواهیم داد تا آنها را از فارس بیرون کنیم، خوب است شما هم به ما مددی برسانید یا اگر حاضر برای کمک ما نیستید حداقل از معامله و دادوستد با آنها دست بکشید و راضی نشوید که گندم و جو و سایر اجناس را بخرند و انبار کنند و بگذارند تا در انبارها بپوسد یا بسوزانند و قحطی مصنوعی ایجاد کنند و شما بهجای نان گندم، ذرت و خاکاره بخورید هموطنان لااقل به خودتان و اولادتان رحم کنید. ما که تا جان در بدن و تفنگ در دست داریم ترک جانبازی نخواهیم کرد و با دشمنان ایران انبازی نخواهیم جست.
تا جان رسد به جانان یا خود ز تن برآید
دیگر خود دانید و غیرتتان
و اسلام ناصر دیوان کازرونی 21/10/1295 هجری شمسی
دومین جنگ احرار کازرونی با اغیار
پنج شنبه 28 دی ماه 1295 آتش جنگ در دشت ارژن افروخته شد و چهار عراده توپ سنگین و چند عراده توپ شصتتیر و صدها قبضه تفنگ و تعداد زیادی فشنگ و چند دستگاه چادر به تصرف مجاهدین در آمد عده مقتولین خائنین یکصد نفر و از مجاهدین 10 نفر و از طرفین عده زیادی مجروح شده بودند فتح الملک اولین کسی بود که فرار کرد و خود را به خان زنیان رسانید بیانیهای به نام اهالی کازرون به مضمون ذیل صادر کرد
بیانیه فتح الملک به مردم کازرون
((ناصر دیوان از طرف شدن با دولت فخیمه انگلیس چه بهره میبرد دولتانگلیس میخواست کازرون را بهوسیله گلوله توپ با خاک یکسان کند من مانع شدم هماکنون اگر تمکین کردید فبها و الا با اسلحه کافی به کازرون میآیم و تمام اهالی را از دم توپ میگذرانم.
وعده دولت انگلیس به ناصر دیوان
اگر دست از ستیزه کشیده راه بوشهر به کازرون را برای عبور و مرور قشون هندی و پلیس جنوب باز گذارد پنجاههزار تومان نقد و پنجاههزار فشنگ و حکومت دائمی کازرون را با حقوق ماهانه کافی به او تحویل و واگذار میگردد.
پاسخ ناصر دیوان به دولت انگلستان
من الساعه حکومت کازرون رادارم، تفنگ و فشنگ هم از سابق داشتهام و اخیراً هم از مرحمت فتح الملک و ارباب او مقدار کافی توپ و تفنگ و فشنگ عاید شده است و فراوان داریم و به پول هم احتیاجی نیست.
آنفولانزا
سهشنبه بیست آبان ۱۲۹۷ آنفولانزاتنها در کازرون پنج هزار نفر را کشت و الحق ناصر دیوان داد مردانگی داده خود با پسرش (حسنعلی خان) از طلوع آفتاب تا نیمی از شب رفته مشغول کفنودفن اموات بودند و تمام مخارج را خودش داد.
ورود نیرو های انگلیس به کمارج
پنجشنبه بیست و هفتم آذر ۱۲۹۷ انگلیسیها وارد کمارج شدند این خبر درکازرون به ناصر دیوان رسید متأسف شد در این بین تلگرافی از رئیسالوزراء بهفرمانفرما رسیده بود که برای ناصر دیوان ارسال داشت به این مضمون ((پلیس جنوب پس از امنیت راه بوشهر به شیراز میروند و ایران مستقل خواهد ماند)) ناصر دیوان نامهای به رئیس قشون انگلیس در کمارج به این مضمون نوشت ((چون میل دولت ایران است که انگلیسیها بر فارس مسلط شوند من هم ناچار از اطاعت دولت متبوعه خود هستم و از آنطرف چون نمیتوانم بیگانگان را در کازرون ببینم لذا سه روزبه من مهلت دهید که ازاینجا بروم)) و پس از نوشتن نامه هرچه غله از جو و گندم داشت بین فقرا کازرونتقسیم کرد و با دویست نفر از متابعین خود حرکت کرده عازم رواتک گشت وسالار معتضد باطناً از طرف انگلیسها و ظاهراً از طرف فرمانفرما حاکمکازرون شد.
مردادماه 1298 هجری شمسی ناصر دیوان به شیراز رفت و در خانه قوام الملک بست نشست پس از پرداخت ده هزار تومان به فرمانفرما مرخص شد.
مطالعه جزئیات کتاب مخصوصاً قسمت اموال ناصر دیوان در کازرون و اطراف که به تصاحب دولت انگلیس درآمده به خوانندگان واگذار میشود چرا که آن اموال دیگر به ناصر دیوان برنگشت .
ناصر دیوان در ادامه خدمات فرهنگی قطعه زمینی در غرب قبرستان حاج کاظمی به اداره فرهنگ واگذار که بعدها به مدرسه راهنمایی ناصر لشکرتبدیل میشود، قطعه زمین دیگری که الآن دبیرستان دخترانه بهبهانی است اهدایی فرزند ارشدش(زنده یاد حسنعلی خان) به مساحت 3862 متر مربع به اداره فرهنگ میباشد.و قسمتی از زمین دبیرستان شاپور نیز اهدایی آنان بوده است .
در تاریخ نام گذاری مدارس کازرون سه مدرسه با نامهای ناصری،ناصر لشکرو امیر عضد وجود داشته .
بطور کلی می توان گفت ناصر دیوان آنجا بود که مردم بودند. در شادی آنان شاد و در غم آنان غمگین بود ، همراه با آنان در مراسم مذهبی شرکت داشت . و همپای مردم گام بر میداشت . او در تمام جنگ ها بفکر گرفتن غنایم نبود . و هر چه بدست می آورد در فرصت مناسب بین مردم بخصوص فقرا تقسیم می کرد . حتی گفته شده که بسیاری از افراد فقیر بصورت ماهانه از ناصر دیوان پول و مواد غذایی دریافت می نمودند.
ناصر دیوان در سن 68 سالگی پس از یکعمر خدمت صادقانه به مردم دیارش در شهریور سال 1320 هجری شمسی روی در نقاب خاک کشید و آزادی خواهان و دوست داران ایران را متأسف ساخت و همیشه مانا در قلبها جای گرفت، خدایش غریق رحمت گرداند.
مقبره ناصر دیوان کازرونی در پارک کوچکی درشمال غرب شهر کازرون و در محله شاه ارغوان (شارغون) و در کنار مقبره حاج کاظم گلبن کازرونی،شاعر بزرگ کازرونی در قبرستان حاج کاظمی که زمین آن ملک شخصی ناصر دیوان بوده است . و مقبره تعدادی از خاندان امیرعضدی در آن قرار دارد. اما به شکلی نیست که در شان این بزرگمردان باشد. امید است روزی برسد که با همت مسئولین و دلسوزان کشور چنان شود که قدر این بزرگان دانسته شود .
البته نام بزرگانی چون ناصر دیوان هیچگاه از قلب مردم نخواهد رفت .
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
این مطلب در تاریخ 5/5/1393مصادف با درگذشت آخرین یادبود پسری ناصر دیوان زندهیاد حاج محمدخان امیر عضدی خدایش قرین رحمت فرماید تهیه گردیده است .