مجمع وبلاگ نویسان کازرون:تصاویری از سی و هفتمین دوره مسابقات کریم،عترت و نماز غرب استان فارس آموزش و پرورش جره و بالاده
مجمع وبلاگ نویسان کازرون:تصاویری از سی و هفتمین دوره مسابقات کریم،عترت و نماز غرب استان فارس آموزش و پرورش جره و بالاده
وبلاگ سفر عشق پایانی ندارد نوشت:منظور از حجاب، همان پوشش اسلامی بانوان است که شامل پوشانیدن تمامی بدن به جز گردی صورت و دستها از مچ به پایین میشود. قانونگذار در تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، کتاب پنجم تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده مصوب سال ۱۳۷۵، در بیان جرایم ضد عفت و اخلاق عمومی، بدحجابی را جرم سزاوار مجازات شمرده است.
در این تبصره آمده است:«زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه یا از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
در این مورد باید توجه داشته باشید که با اینکه قانونگذار تعریف دقیقی از بی حجابی نکرده و فقط میزان مجازات آن را تعیین کرده است، با مراجعه به قانون اساسی میبینیم که اصلی را بیان کرده که بر اساس آن مقرر شده است: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدوّنه بیابد و اگر نیابد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتواهای معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدوّنه، از رسیدگی به دعوا یا صدور حکم امتناع ورزد.»
بنابراین میتوان نتیجه گرفت، درباره تعیین حدود حجاب شرعی نیز با وجود اینکه در قانون تعریف دقیقی از آن نشده است؛ قاضی موظف است به منابع معتبر اسلامی و منابع شرعی مراجعه کند و طبق تعریف آنها درباره بیحجاب تصمیم بگیرد.
وبلاگ سفر عشق پایانی ندارد نوشت:سالهای پس از رنسانس را میتوان به سالهای افسار گسیختگی جهان غرب در تمامی ابعاد فردی و اجتماعی و جنبههای متعدد منتهی به روابط انسانی توصیف کرد .
پس از برداشته شدن یوغ تعالیم متعصب کلیسای کاتولیک از گردن انسان غربی ، چند کنش عمده فکری و فلسفی شکل گرفت که شرح آن در حوصله این مقال نمیگنجد ، لکن آنچه قابل توجه است ، رویکردهای متفاوت به مساله انسان و رابطه او با خدا است که زمینههای شکلگیری بسیاری از جریانهای فلسفی را فراهم آورد. از جمله این جریانات، شکل گیری و تقویت تفکر اومانیستی بود. تفکری که تنها انسان و خواسته های نفسانی او را مرکز توجه قرار می دهد و معتقد است همه چیز در این دنیا باید در راستای تامین لذایذ انسانی باشد. طبیعی است که اصالت چنین نگرش ها و تفکراتی منجر به ترویج نوعی بی فکری و بی اخلاقی در جامعه می شود. خوشی و کسب لذت همچون اسبی افسار گسیخته به جلو حرکت میکند، تا هر چه می خواهد، بتازد. احتمالا سرانجام چنین حرکتی، سقوط خواهد بود. هرچند که در ابتدای امر، بسیار رضایت بخش و دل انگیز است.
وبلاگ سفر عشق پایانی ندارد نوشت:این نوع گرایش عبارت است از اینکه" محور و مرکز عالم، انسان است" این شاخه از شیطانپرستی به پایهگذاری این فرقه به نام « آنتوان لاوی » نسبت داده میشود .
این نوع شیطانگرایی نیز مانند دو نوع دیگر آن، با نام های دینی و گوتیک، از مبنای اعتقادی یهودیت نشات گرفته است .
نام کامل وی" آنتوان شزاندر لاوی " (Anton Szandor Lavey) میباشد . وی در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیکاگو آمریکا متولد و به همراه خانوادهاش به سانفرانسیکو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساکن میشود .
وبلاگ بخش جره و بالاده(میلاد جوکار) نوشت:شهید خدارحم رستمی فرزند ابوالقاسم متولد 1338/01/01از روستای بیکوه شهر بالاده توابع کازرون است وی در ارتش جمهوری اسلامی ایران هوابرد شیراز مشغول به کار بود تا اینکه جنگ شروع شد و در تاریخ 1363/12/26 در جزیره مجنون به شهادت رسید
وبلاگ حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی بالاده نوشت:
نام بسیج یادآور خاطره عزیزترین نهاد و بزرگترین مردان تاریخ ما است. نهادی که به تعبیر امام راحل تشکیل آن «یقینا از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود.» و «شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان رشادت و شهادت سرداده اند. بسیج میقات پا برهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند. بسیج لشکر مخلص خدا است که دفتر تشکیل آن را همه مجاهدان، از اولین تا آخرین امضا نمودند.»
امام علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیه السّلام مشهور به سجاد، چهارمین امام شیعیان بنا به قولی مشهور، در پنجم شعبان سال 38 هجری قمری متولد شد و در 12 محرم سال 95 هجری قمری به دست ولید بن عبدالملک به شهادت رسید. امام زین العابدین علیه السّلام زمانی دیده به جهان گشود که زمام امور در دست جد بزرگوارش امام علی بن ابیطالب علیه السّلام بود. آن حضرت 3 سال از خلافت علوی و حکومت چند ماهه امام حسن علیه السّلام را درک کرد.
وبلاگ کشکول زائر نوشت
شب را در منزل یکی از بچه های مشت آقا که اتفاقاً طلبه هم بود گذراندیم . منزلش تقریباً نوساز و در حاشیه شهر بود که حیاطی بزرگ داشت.میگفت که خانه را باتفاق برادرش با هم ساخته اند(بنا کرده اند) و ظاهراً در امور ساخت خانه و .. اقوام نزدیک با هم همکاری داشتند و جزء وظیفه خود میدانستند. نکته ای که در ساخت خانه های آذری متفاوت از خودمان دیدم این بود که کف اطاقها از زمین عموماً فاصله داشت و بجای سرامیک و موزائیک کلاً با چوب پوشیده شده بود (ظاهراْ بخاطر رطوبت بسیار زیاد زمین اینگونه طراحی و اجراء میشوند). از نظر تزئینات داخلی ساختمان عموماً بسیار ساده و بی تکلف و خیلی معمولی میساختند و حتی در خیلی از موارد پرده ولوستر و.. هم وجود نداشت و حتی در آپارتمان هایشان هم همین گونه بود . ولی از نظر نمای بیرونی و ظاهر ساختمان تقریباً سنگ تمام می گذاشتند و جلوه های زیبایی از ساختمانها را میشد دید. یکی از دوستان آذری میگفت که خانه های ایران مثل کاخ هستند . عکس منزل ما را که در موبایل بهش نشون دادم میگفت مثل کاخ است. میزبان ما "جمیل"نام داشت و بیش از حد سیگار میکشید و بارها از طرف یوسف و من مورد ارشاد بی نتیجه قرار گرفت.
آن شب بندگان خدا برای پذیرایی از ما سنگ تمام گزاردند مخصوصاً اینکه بعد از چند روز بالاخره با غذای گرم پذیرایی شدیم و برنج را بمقداری البته کم سر سفره دیدیم. دستشان درد نکند بمن که حسابی حال داد."جمیل" نیز در منزلش پرورش مرغ و ماکیان داشت . او تصمیم گرفت که زمانیکه ما بخواهیم به ایران برگردیم با ما به ایران بیاید و بقصد زیارت به مشهد مقدس برود که من استقبال کردم و البته یوسف به ترکی بهش گفت که دوستم میگوید مشروط به اینکه در ماشین سیگار نکشی؟ و ظاهراً اون بیچاره هم پذیرفته بود.
خلاصه فردا صبح با یکی دیگر از بچه های محل بنام "جیحون" عزم مناطق و مکانهای دیدنی اطراف کردیم که منجمله به جایی بنام " یانار داق" رفتیم . جیحون بسیار از یانار داق تعریف میکرد که مکان عجیبی است و روزانه بسیار بازدید کننده خارجی دارد و... پس از گذر از چند شهر بسمت بیابانی رفتیم و در جاده فرعی با تابلوی بسیار بزرگی که به آذری نوشته بود "Yanardağı " به محوطه ای وارد شدیم که نگهبان داشت و هزینه ورودی نسبتاً بالایی هم میگرفتند .
خانمی بعنوان راهنما کنار ما قرار گرفت با لباس فرم مخصوص و شروع کرد به توضیح دادن که اینجا نقطه عجیبی از کره زمین است که از دل صخره آتش بیرون می آید و هزاران سال قدمت دارد و خاموش نشده و زردشتیان جهان سالی یک مرتبه برای دیدن این آتش مقدس در اینجا جمع میشوند و ... بسیار برای این محل هزینه شده بود در سینه کوه مقابل با سنگهای تزئینی کلمه یانار داق را خیلی بزرگ چیده بودند به سبک دهکده هالیوود در آمریکا !! و پلکان در دل کوه با ساختمانهای متعدد و تعدادی فروشگاه و.. خلاصه جلوتر که رفتیم فکر میکنید با چه مواجه شدیم؟ دقیقا" با این تصویر:
بله درست دیده اید یک شعله آتش که از دامنه یک تپه شعله ور شده!!! مات و مبهوت ماندم .ما در جنوب ایران سمت خوزستان بسیار از این گونه شعله های حاصل از اشتعال گاز از زمین دیده ایم و بی تفاوت از کنارش عبور کرده ایم و حالا اینجا این آتش اینهمه مشهور شده و اینهمه جاذبه گردشگری برایش ساخته اند و از سراسر دنیا برای دیدنش می آیند و میروند. کاری جز افسوس خوردن نمیشد کرد.حیفم اومد اینهمه راه که اومدم و این هزینه ورودی که دادم .بیش از آتش نگاهم به گردشگران خارجی بود که با حیرت به آتش مینگریستند و چپ و راست عکس میگرفتند.
بله این همه موهبت خدادادی و آثار باستانی چند هزار ساله که ما در ایران داریم و بعضاْ بر اثر بی مبالاتی خود و بی مسئولیتی مسئولان تخریب میشود و از بین میرود و هیچ استفاده از آن نمیشود و اما در کشوری مثل آذربایجان از این آتش ناچیز اینهمه تبلیغات و جاذبه ساخته بودند.
وبلاگ بخش جره و بالاده (میلاد جوکار) نوشت:
«و لاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
و گمان مبرید آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه آنان زنده جاویدند و نزد خدای خویش منتقم می شوند و روزی خوارخوان گسترده.